دلتنگی برای تو💚
همیشه یه وقتایی هست که اون جوری که فکر شو میکنی پیش نمیره یا برعکس میشه نمیدونم واسه من که اینجوری خیلی پیش اومده
مثلا همین امروز که خواستم با محمد حرف بزنم چقدر خوشحال بودم ولی ی دفعه دو کلمه حرف خیلی ناخواسته باعث ناراحتی هم اون شد هم من گفت که ناراحت نشده ولی من از سکوتش حتی میفهمم تو دلش چ خبره خلاصه امروز سر کار همش فکرم پیشش بود که چرا اون حرفارو زدم ک باعث ناراحتیش شد کلا وقتی ناراحت میشه چ از دست خودم چ بقیه خیلی کلافه میشم دلم نمیخواد حتی یک ثانیه هم ناراحت ببینمش خلاصه چی بگم که هرچی هم میگم میدونم که بازم باورش نمیشه که تمام شب و روز من شده حتی الآنم نتم وصل نمیشه کلافم که نمیتونم بهش پیام بدم :(کاش میتونس ذهنمو بخونه کاش میتونس بفهمه که من چقدر دوسش دارم و با همه آدم های زندگیم فرق میکنه
چقدر دلم براش تنگ شده چقدر دارم لحظه شماری میکنم که ببینمش کاش زود زود ببینمش همش با خودم میگم چطوری این چند سال گذشتو تحمل کردم ندیدنشو
قربونش برم که الآنم تو ذهنمه ولی خوبه اینجا نمیاد وگرنه خیلی پررو میشد هرچند که همیشه بهش میگم قلب منه نفس منه حتی بهش گفتم دلم میخواد زودتر از خودش بمیرم چون تحمل ندارم حتی ی روزم زودتر از من باشه
بگذریییییم دیگه حرفای خوب بزنیم به امید بهترین ها برای همه و ما دوتا:)💚💜
هرجای دنیایی دلم اونجاست...💚